دوستان عزیز از این که بیشتر شعر ها مربوط استاد کاظمی است، دلیلش آن است که من به استاد ارادت خاصی دارم و با خواندن شعر هایش حس دیگری دارم.
آیا شود بهار که لبخندمان زند؟
از ما گذشت، جانب فرزندمان زند
آیا شود که بَرْشزنِ پیر دورهگرد
مانند کاسههای کهن بندمان زند
ما شاخههای سرکش سیبیم، عین هم
یک باغبان بیاید و پیوندمان زند
مشت جهان و اهل جهان بازِ باز شد
دیگر کسی نمانده که ترفندمان زند
نانی به آشکار به انبان ما نهد
زهری نهان به کاسه گُلقندمان زند
ما نشکنیم اگرچه دگرباره گردباد
بردارد و به کوه دماوندمان زند
رویینتنیم، اگرچه تهمتن به مکر زال
تیر دوسر به ساحل هلمندمان زند
سر میدهیم زمزمههای یگانه را
حتّی اگر زمانه دهانبندمان زند
محمد کاظم کاظمی
درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:
همکار عزیز، وبلاگ با ارزش، آموزنده و خوبی ایجاد کرده اید در ضمن وبلاگ به روز شده است کدهای موسیقی برای وبلاگ قرار داده شده از نقدهای خوبتان جهت ارتقاع وبلاگ دریغ نورزید و لطف نمائید. باتشکر منیژه اسکوئی :